درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 6
بازدید کل : 8533
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

دوستی




مردم رفتم بالا سره جنازم.دیدم دونفر اومدن بالا سرم.میگم شما نکیر منکرید؟میگه پـَـــ نــه پـَـــ کامران و هومن هستیم.اومدیم بگیم تو خودت نمره بیستی

 
منو دیده میگه به موهات اتو کشیدی ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ جارودستی کشیدم !

 
 
 
دوازده شب رسیدم دم خونه ، کلید نداشتم !!! به داداشم زنگ زدم میگم یواش درو باز کن بقیه بیدار نشن ! میگه در خونه رو ؟ پـَـــ نــه پـَـــ در یخچالو !!!
 
مچ دستمو بستم اومده میگه پیچ خورده ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ میخ خورده رفته تو گلوش گیر کرده !
 

 
شام رفتیم رستوران میگه چی میخوری؟گفتم برگ.میگه منظورت کباب برگه؟گفتم پـَـــ نــه پـَـــ منظورم برگه درخته...
 

 
رفتم بانک پول بگیرم. کارمنده میگه پول رو میبرین؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ میخوام وایسم اینجا هر کس رقصید بریزم رو سرش شاباش بدم.
 

 
ساعت 5-4 صبح زنگ زده... گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب می دم... می گه خواب بودی؟ پـَـــ نــه پـَـــ ، داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان می گفتم صدام گرفته!
 

 

 
سوار تاکسی شدم. یارو صدای ضبطشو تا ته زیاد کرده بود. میگم میشه صدای ضبطتونو کم کنید؟ میگه اذییتتون میکنه؟!{-18-} پـَـــ نــه پـَـــ گفتم کم کنی این یه تیکشو من بخونم ببینی صدای کدوممون بهتره!{-18-}{-18-}{-18-}
 
 

 
مصاحبه کننده: شما دقیقه ۹۳ بازی رو به تساوی کشوندین، آیا این اتفاق حاصل خوش شانسی نبود؟ فیروز کریمی: پَ نه پَ حاصل برنامه ریزی تاکتیکی بود! پـَـــ نــه پـَـــ
 

 
 
بیرون دفتر فرماندم واستادم .دفترچه مرخصی تو دستم. امده بیرون میگه مرخصی میخوای؟گفتم : پـَـــ نــه پـَـــ دلم تنگ شده بود امدم یه سر ببینمتو برم آسایشگاه
 
 
 

 
منتظر تاکسی وایسادم و دارم دست تکون میدم برا تاکسیا. با تاکسیش میاد کنارم میگه تاکسی می خوای؟{-9-}میگم پـَـــ نــه پـَـــ دارم برا مسافرین محترم دست تکون میدم و آرزوی سفری خوش می کنم
 
.
 

 
رفیقم اومده خونمون! وضو گرفته میخواد نماز بخونه!می پرسه قبله کدوم طرفه؟! میگم:میخوای نماز بخونی؟! میگه: پـَـــ نــه پـَـــ میخوام دیش ماهوارتو تنظیم کنم!!!
 

 
 
خواب بودم بابام رفته بود تخت خریده بود ، داداش 8ساله ی چش سفیدم بیدارم کرده میگه پاشو برو به بابا کمک کن بیارید بالا، بهش میگم مطمئنی اومده ؟ میگه پـَـــ نــه پـَـــ گفتیم بری پایین از بالا آب بریزیم روت بخندیم بهت !
 
 
 
 
{-44-}خواهرم میخواد امشب بره ترکیه بهش زنگ زدم داشتم گریه میکردم گفت واس رفتنم گریه میکنی؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ خودمو لوس میکنم سوغاتی واسم بیشتر بیاری
 
 
 

 
یه روز یه خره داشته به اسبه با حسرت نگاه میکرده میگن چرا با حسرت نگاه میکنی میگه کاش تحصیلاتمو ادامه داده بودم. {-7-} پـَـــ نــه پـَـــ
 

رفتم مغازه میگم CD دارید ؟ میگه خام ؟ {-9-} پـَـــ نــه پـَـــ تنوری باشه با قارچ و پنیر !!!
 
 
 

 
موش و گذاشته جلوش بهش میگه تشریحش کن میگه واقعیه؟ پـَـــ نــه پـَـــ پلاستیکیه
 
 
 

 
رفتم نونوایی شاطر میگه نون میخوای؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ اومدم دسنامو آردی کنم برم سراغ شنگول و منگول
 

 
 
 
 

 
مچ دستمو بستم اومده میگه پیچ خورده ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ میخ خورده رفته تو گلوش گیر کرده !
 

 

 


 
داداشم تو حموم زده زیر آواز ، بهش میگم میشه نخونی ؟ میگه صدام بده ؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ میترسم آب بپره تو گلوت خفه شی ، یکی از استعدادهای موسیقی کشو رو از دست بدیم !!! .

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 17:36 ::  نويسنده : MAHDI.MM